یک روز هم می شود که پرده ها را کنار بزنم یک فنجان چای بریزم و بنشینم رو به باغ سبز پشت خانه و به سکون و سکوتش خیره شوم و با خودم بگویم بالاخره گذشت!
آنروز خواهد آمد که نفس راحتی بکشم "عسل یادت هست تو خیلی دردها را چند باره و چند باره چشیده ای؟"
ادامه مطلب ...این روزها مدام و مدام صدای بحث سیاسی و انتخابات است میان همکاران...
میان دوستانم ...
بین افراد خانواده ...
و من تنها مدام آرزو می کنم به مطالعه حرف نزنیم طوطی نشویم هم جریان موج دروغ و تعصب اعتقادی نشویم.
مطالعه ی این پست خالی از لطف نیست.