این که بروی کنار بساط #چای هیزمی و دو تا لیوان چای #سفارش دهی همینکه چای را از دستت بگیرد لبخند بزند و بگوید ممنون!این که به #کندوان برسی دوتا کاسه آش بخری و برایش ببری...وقتی پایش # سر میخورد که #بیفتد تو دستش را بگیری #اینکه چیزی تعریف کند و تو حتی از سر تکلیف لبخند بزنی بنشید جلوی #آینه #موهایش را #خشک کند و تو فقط از کنار اتاق رد شوی ...همینکه حتی در خیال اش تو همراه و همقدم اش باشی!
صبح بخیر اول اش با تو و #شب #خوش اش باتو باشد
همینکه #تلفن بزند که بگوید فلان #قبض فلان جاست حتی...
حتی آن #شین لعنتی!!!همانکه پس از #کلمه هایی مثل #کیفش،#کفشش،#خواهرش،#برادرش می
گویی ...اصلا همین که بگویی خورده بود زمین! یا حال اش بد بود! یا #مریض شده است! همینکه زن دیگری در زندگی ات باشد که #تو #ببینی اش که مریض است بفهمی که #حال اش بد است یا ...همه ی اینها میتواند یک زن را تا مرز #ویران شدن #دیوانه کند!
میتواند اورا وادار کند که بنشیند و روزی هزار بار همه چیز را بچیند و برای خودش یک دنیا بسازد.
زن نباشی نمیتوانی حس #انحصار #طلبی #زنانه را درک کنی...که هر #نفس ات را میشناسد و هر پلک زدنت #برایش ارزش دارد...با لحظه هایش تو را همراه میکند هر لحظه و هر #ثانیه تو را همراه اش دارد...حتی وقتی موسیقی گوش میدهد تو را #تصور میکند، لبخند میزند، دلش غنج میرود و در دلش قربان #صدقه ات میرود...تمام لحظه هایش را سهیم میشوی... و اینها را نمیتواند با #دیگری #شریک باشد...شریک بودن اورا ذره ذره آب میکند و #تدریجی میکشد...
کیو میگی عسل. عاشق شدی نکنه
از زنانگی زن نوشتم عزیزم